سفارش تبلیغ
صبا ویژن






فکرهای من

خانه ی من شبیه کاخ باشد یا یک کلبه ی محقر وقتی خانه می شود که تو در آنجا با من نفس بکشی
می دانم که بیشتر از همه جای دنیا خانه ام را دوست دارم  جایی که تو باشی

دلم می خواهد برایم از خانه مان حرف بزنی مثلا بگویی دوست داری عکس دو نفرمان را کجا بگذاریم یا
کجای خانه با هم چای بنوشیم یا ...
می دانی ! دوست دارم خانه بوی خدا بدهد راستی دوست داری کجای خانه با هم نماز بخوانیم
دلم می خواهد یک تخته سیاه به دیوار خانمان بگذاریم از همان هایی که با گچ ،زمان مدرسه داشتیم و روی آن هر روزمان ر ا
نقاشی کنیم

دوست دارم برای هم کتاب بخوانیم گاهی
با هم روی کاناپه بشینیم و آهنگ کنار تو هستم که یار تو هستم علیرضا قربانی را گوش کنیم

 

برای خانه مان یک اسم انتخاب کنیم مثلا مثلا مثلا  ته دنیا یا هر چه که تو دوست داشتی

با هم خانه مان را نقاشی کنیم و نو نوار کنیم و برای عید با هم تر تمیزش کنیم

 

خانه مان پر از آرامش باشد و خنده های من و تو ، تا خانه مان سرد نباشد

دلم چقدر این خانه را می خواهد با تو

نمی خواهی بیایی با هم خانه ای داشته باشیم ؟




نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/9/8ساعت 9:32 عصر توسط نیلوفر نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت