سفارش تبلیغ
صبا ویژن






فکرهای من

یک روز همه ی دوستت دارم ها را در گوشم خواندی آنقدر گیرا بود صدایت که در جانم رسوخ

کرد و یادم نیست که چند روز بعد برایم از با هم بودن ترانه ساختی و خوب به خاطر نمی آورم

که کدام روز از دیر جواب دادنم بغض کردی! 

حالا دیر شده به قول خودت دیر شده 

من که نفهمیدم آن همه دوست داشتن کجا پرپر شد

اما زیادی تنهایی خرابم می کند 

سخت لبخند می زنم و هیچ کس بودنش آرامم نمی کند

خیلی خسته ام از نبودنت


نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 93/6/7ساعت 10:2 عصر توسط نیلوفر نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت