سفارش تبلیغ
صبا ویژن






فکرهای من

شب از پنجره اتاق تنهایم خودش را مهمان ناخوانده ام می کند

و صبح خودش را هل میدهد به اتاقم 

کار شب و روز دست من نیست همان بهتر که نیست !

دوستت دارم را گفتم به تو که ندیدمت ،اما کاش دست خودم نبود این همه دوست

داشتن

نمی دانم این روزها معنی اختیار را؟!

کاش به اندازه من درد تنهایی داشته باشی

تا

زودتر تمام کنی این همه درد را

خودم را گاهی ناز می کنم اما اگر تو بودی برایت ناز می کردم

انقدر بی صدا شده دنیایم که برای خودم لالایی می خوانم شبها

 

 

 


نوشته شده در یادداشت ثابت - جمعه 92/5/12ساعت 10:8 عصر توسط نیلوفر نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت