فکرهای من
خسته از انتظار می شوم اما باز هم منتظرم اگر منتظرت نباشم که معنایی برای نفس کشیدن هایم ندارم من حتی در خواب هم تو را می خواهم کاش می دانستم فاصله ات با من چند دیوار است یا چند شب دیگر است تند تند از فکرهایم تو را خط می زنم به خیال خودم از تو جدا می شوم! اما مگر می شود که بهانه های بی تو بودن را مهار کنم ؟ تو کجایی که نمی بینمت؟ با این همه بی تو بودن چه کنم؟ امروز زیر باران چه عجیب بود فکرهایم! من از کنار آدمها رد می شوم اما کسی مرا نمیبیند برای آنها دست تکان می دهم ، به آنها لبخند می زنم ، اما کسی نمیبیند اینجا همه کور شده اند همه هیچکس را نمیبینند فقط نمی دانم چه طور از این همه خودبینی خسته نمی شوند؟ همه درد کوری گرفته اند حتی تو تو هم فقط شدی خودت دیگر برای من جایی نمیگذاری در نگاهت توقع چه کلمه ی مسخره ای! وقتی فکر می کنی که برای یک نفر آنقدر مهم هستی که حاضر است سختی بکشد تا تو را داشته باشد اما حاضر نیست! وقتی فکر می کنی که همه ی امید یک نفر هستی اما نیستی! وقتی فکر می کنی که یک نفر برای دوست داشتنت قلب بزرگی دارد اما ندارد! وقتی در انتخاب همان یک نفر اشتباه می کنی پس توقع چه کلمه ی مسخره ای می شود... از اینجا که من هستم آن پیچ بالایی انتها ندارد ، پیچ حسابی مرا می ترساندهیچ کسی صدای کمک کمکم را نمی شنود گذر از این پیچ تمام جانم را می گیرد اما جان دادن برای رسیدن ... صدای جیغ زن همسایه اعصابم را خورد می کند هم پریشانم می کند هم می ترساندم و هم عصبیم می کند خواب جیغ دیدم چند شب پیش ، زن همسایه نبود اما همه جا جیغ میزد سرم رفیق من سنگ صبور غمها به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم مجنونمو دل زده از لیلی ها دلم گرفته از خیلی ها تنهای بی سنگ صبور ، خونه ی سرد و سوت و کور، توی شبات ستاره نیست ، رفتی و راه چاره نیست اگرچه هیچکس نیومد سری به تنهاییم نزد اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش اگر بیای همونجوری که بودی کم میارن حسودا از حسودی صدای سازم همه جا پر شده هر کی شنیده از خودش بی خوده اما خودم پر شدم از گلایه هیچی ازم نمونده جز یه سایه سایه ای که خالی از عشق و امید همیشه محتاج به نور خورشید فراموشی آفت دل منه تو هم که از همه فراموش کارتر بودی من همه به یاد تو ، تو همه غافل ز من حسابی هوایی شده ام ، دلم امام رضا می خواهد ، همیشه دعا می کردم با کسی که دوستش دارم پرواز کنم به حرم امام رضا اما هوایی شده ام تنها یا با کسی همراه فرقی نمی کند ، فقط دلم امام رضا می خواهد بیمار شده ام ، می دانم که طبیبم شاه مشهد است قرار بود با تو همسفر شوم نه با دل شکسته ام
چتری نداشتم ، یاد تو سرپناهم بود
من تو را دیدم امروز
و حس کردم
تو همان بوی بارانی برای من که همیشه دوستش دارم
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |